۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

نامه شیوا نظرآهاری خطاب به پدرش: تو یادم دادی که نشکنم پدر

شیوا نظر آهاری سال گذشته، روز پدر را در بند 209 اوین زندانی بود و توانست با مداد و کاغذی که بازجو در اختیارش گذاشته بود نامه‌ای خطاب به پدرش بنویسد. وقتی چند ماه بعد به طور موقت از زندان آزاد شد، این نامه را که از زندان با خودش بیرون آورده بود، به پدرش داد. این نامه به مناسبت فرا رسیدن روز پدر و در شرایطی منتشر می‌شود وی باز هم در بازداشت به سر می‌برد.


به گزارش "تا آزادی روزنامه نگاران زندانی" شیوا نظرآهاری، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، ۲۴ خرداد سال گذشته بازداشت شد و پس از ۱۰۰ روز، اول مهرماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.


وی برای دومین بار در سال گذشته، ۲۹ آذر ماه بازداشت شد و از آن تاریخ در زندان اوین به سر می‌برد.


متن کامل نامه وی به پدرش به این شرح است:


روز مادر که نبودم تا دستان مادرم را بوسه زنم و اینک در روز تو هم نیستم پدر.



یک روز در تمام طول سال برای تو پدر!... گریه کن! اشکهای‌ات تمام غم‌های این روزگار را با خود خواهد برد! گریه کن بی‌قرارم باش....بگذار گریه هایت در حجم تنهایی های من فرو بریزد و غوطه ور کند در میان تمام جرم های ناکرده ام.



گریه کن پدر! دردها را بیرون بریز حق داری. آخر چند ماه است که می دانی من نخوابیده ام در اتاق کناری.



چند ماه است که بی خبری از سرنوشت دردانه دخترت حالا نوبت توست و من نیستم دوباره... اما بگذار بگویم پدر در میان تمام این مقاومت ها هنوز دستهایم دستهای تو را کم دارد.هنوز شانه هایم شانه هایت را می خواهد پدر.هرچند که بزرگ شده باشم هرچند حالا در زندانی به نام اوین مشق مقاومت کنم.هرچند محکم شده باشم اما هنوز هم وقتی نیستی شانه هایم انگار چیزی کم دارد.



پدر هنوز وقتی از خیابان رد می شوم دستهایم دستهای تو را طلب می کند تا نکند که ناگهان ماشینی برزمین‌ام زند.



تو نیستی پدر تا تکیه کنم برتو! تو نیستی تا دستم را بگیری و من دستم را هر روز صبح به دیوار می گریم و به اراده ام تکیه می زنم .


تو یادم دادی که نشکنم، تو ایستادگی را در حرف ها و قصه هایت برایم معنا کردی. تو گفتی پدر که ظلم رفتنی است و آنچه می ماند حدیث آدم های خوب است.



من نخواستم که اینجا باشم، تو یادم دادی پدر و حالا من هر روز کلامت را مرور می کنم تا نکند اینهمه تنهایی و سکوت از پا درم بیاورد.



گریه کن پدر نه برای من برای سرزمینی که بهترین فرزندانش را روانه زندان می کند اما استوار بمان پدر شانه های من ستبری شانه هایت را می خواهد مبادا کمرت خم شود که آنوقت چیزی ندارم تا بر آن تکیه کنم.استوار بمان پدر.
منبع :جرس

۹ نظر:

  1. سلام
    ممنون از این که به وبلاگم سر زدید
    من شما را لینک کردم
    شما هم با نام "ققنوس از خاکستر برمیخیزد" منو لینک کنید
    براتون یکبار نظر دادم ولی نمیدونم اومد یا نه
    چون تازه دارم با فایر فاکس کار می کنم زیاد وارد نیستم
    موفق و سربلند باشید
    ادامه دهید این راه را

    پاسخحذف
  2. سلام.
    واقعا نمیدونم چی باید بگم....
    امیدوارم با تولد دوباره حضرت علی عدالت علی هم همه گیر بشه...
    منم آپم.
    راستی ببخشید چند وقتی نبودم...

    پاسخحذف
  3. نامه شیوا رو خوندم . دلم گرفت .
    اما دوست عزیز در مورد سوالی که کرده بودین باید بگم که به اون شکل حرفه ای نمی تونن رد نویسنده رو بگیرن . اما همه چیز بستگی به ایمیل شما داره . مخصوصاً شما که پشتیبانی وبلاگتون بلاگر هستش و بلاگر هم متصل به جیمیل هست . اما خیالتون راحت . اینا هنوز اینقدر حرفه ای نیستند . فقط هارت و پورت بلدند . وگرنه تا الآن همه وبلاگ نویس ها دستگیر شده بودند . بیشترین کاری که میتونن بکنند ، فیلتر کردنه . تا حالا هم توی ایران تعداد انگشت شماری وبلاگ نویس دستگیر شدند که اون ها هم با اسم و فامیل اصلی خودشون وبلاگ می نوشتند . حتی یکی از اون ها توی زندان کشته شد .

    پاسخحذف
  4. وبلاگ دیگرتون هم لینک شد .

    پاسخحذف
  5. نامه زیبایی بود مثل تمام نامه هایی که در این مدت از دخترانی خواندم که برای پدران شهید و دربندشان نگاشتند،نامه دختر شهید همت،نامه دختر شهید موسوی ،اما این بار دختری دربند برای پدرش کلمات را ردیف کرده تا مرحمی باشد بر کمر خم شده پدر
    روز و روزهایشان مبارک،همه پدران دربند و همه پدران منتظر در پشت بندهای اوین...
    همه پدران در خاک آرمیده
    همه پدران استوار سرزمین استوارم...
    درباره قدرت پیدا کردن بلاگرها هم با شکیبا موافقم،گرچه چه طور میتونند این همه وبلاگ نویس را دربند کنند؟چیزی شبیه خفه کردن تمام ملت ایرانه،که میدانند نمیتوانند و نمی شود...

    پاسخحذف
  6. با سلام! متن نامه غم انگیز بود. به امید ازادی همه زندانیان سیاسی!
    با جدال دانشگاه ازاد و دولت کودتا به روزم!

    پاسخحذف
  7. salam doste azadi andish man
    tanha khaste ma azadi est
    ta an zaman mijangim
    azadi nazdik ast.....v
    ba eftekhar link shodin

    پاسخحذف
  8. سلام دوست عزیز
    از حضورت ممنونم...در اولین فرصت شما را لینک میکنم...

    به امید آزادی سبز...

    پاسخحذف
  9. عجب نامه ای بود واقعا نامه دردناک و غم انگیزی بود

    به امید آزادی تمام زندانیان سیاسی

    پاسخحذف

نظروانتقاد حق همه ماست انتقاد را از خویش شروع کنیم